امروز یه چیزی خیلی ناراحتم کرد ما تو یه دنیایی داریم زندگی میکنیم که هرکسی به فکر خودشه و کسی به فکر دیگری نیست . همه در ظاهر خوبیم و در باتن ... این رو شاید خیلی ها ندونن که کی هستن ممکنه بخشی از این بخاطر این باشه که بازیگران خوبی هستیم.


همینطور که گفتم امروز یه چیزی ناراحتم کرد البته قبلا هم میدیدم ناراحت میشدم و اهمیت نمیدادم ولی امروز با خودم گفتم چرا ؟ و به این فکر افتادم من که یه وبلاگ دارم بیام دربارش بنویسم . افرادی که دارن برای ارشد میخونن دارن ، تلاش میکنن ، از خوشی های خودشون دست میکشن و فقط فکر و تمرکزشون رو کنکور هستش یه جوری برنامه ریزی میکنیم که کار دیگه ای غیر از کنکور انجام ندیم خودمم از این موضوع مستثنی نیستم  (باید بگم این واقعا اشتباه است).


همین مسئله باعث میشه خیلی ها سو استفاده کنن استاتیدی که برای کنکور دارن تدریس میکنن خیلی ها فقط کارشون اینه برای کنکور تدریس کنن چرا نمیرن دانشگاه؟ اون درآمدی که از این راه کسب میکنن خیلی بیشتر از هزینه ای هستش که تو دانشگاه بهشون داده میشه ... البته خیلی ها هستن که هم تو دانشگاه تدریس میکنن و هم بیرون هم درس میدن آدم های خوبی هم هستن و البته افراد دیگری هم داریم در ظاهر خوبن ولی خب میدونید ادم ها که بد باشن و بخوان خوب رفتار کنن، اخرش سر و تهشون معلوم میشه (با حرفهاشون با رفتارشون و ...).

این رو دارم میگم چون یه سری اساتید شورش رو در آوردن خیلی ها هستن یه لیست درست میکنن از دانشجوهایی که رفتن سرکلاسهاشون و یا ویدئو خریدن یا هرچی ... و هر کسب که موفق شد و رتبه خوبی اورد تو لیست قرار میدن تا بعدا برای سال بعد به دانشجوهای دیگه نشون بدن و بگن بله اگه ما نبودیم اینا رتبه خوبی نمی اوردن البته اگه دانشجو موفق نشه اون حذف میشه و میره ته صف و اونی که قبول شده میاد اول صف و تبلیغات اینجا شروع میشه یا اینکه از این بدتر به قول خودشون یه کار خوبی انجام میدن اینقدر تبلیغ میکنن براش که آدم با خودش میگه این بهتره هیچ وقت به کسی کمک نکنه اگه قراره بخاطر یه کار کوچیک که انجام داده کل دنیا باخبر بشن دیگه چه فایده ؟ همون بهتر که کمک نکنه.

استاتید اینجا سو استفاده زیادی میکنن دانشجو کل زندگیش رو گذاشته و درس خونده و با موفقیت خودش یه رتبه ای رو کسب کرده نمیگم اون استاد بی تاثیر بوده نه بیشترین حدی که میتونم بزارم 20 درصد تاثیر داشته 80 درصدش به عهده دانشجو بوده اون 20 درصد هم واقعا اگه دانشجو میدونست چیکار کنه نیازی به اون هم نبود من جای دوری نمیرم از رتبه های 1 رقمی سال های پیش نگاه کنید فکر میکنید چند درصدشون رفتن سر کلاس اساتید ؟ مثلا من یه نمونه رو که میشناسم اقای شعبانعی هستش قبلا هم دربارش نوشتم و یه سری مطالبش که درباره کنکور بود رو به اشتراک گذاشتم ایشون چندبار کنکور شرکت کردن همه رو هم رتبه 1 رقمی شدن ایشون کلاس استاتیدی که مشاهده میکنید رو نرفتن و کنار درسشون کار میکردن. 

سوال اینجاست بدون این اساتید مگه نمیشه موفق شد ؟ الان بعد موفقیت شما همه فکر میکنن کار این استاتید بوده که شما موفق شدید (البته میتونم بگم متاسفانه بعضی ها که رتبه خوبی میارن با خودشون فکر میکنن کار این اساتید بوده و تلاش خودشون رو کم رنگ میبینن ، غیر از خانوادتون که میدونن چقدر وقت گذاشتید و تلاش کردید کسی شاید اهمیت نده) و ... .


میدونم شاید کمی غر زده باشم ولی از این بگذریم عنوان این مطلب رو هم فراموش نکنیم ، چرا برای ارشد داریم میخونیم ؟ من شخصا دارم میخونم چون یه سری اهداف مهم دارم و باید بهشون برسم و خیلی زیاد بهش فکر کردم حتی قبل اینکه بخوام ارشد رو بخونم پشیمون شده بودم ولی خب همینطور که گفتم اهدافم مانع این هستن که من بهشون نرسم . 

خیلی ها دارن هزینه زیادی رو برای کنکور میدن و تقریبا میشه گفت بی هدف هستن با اون هزینه میشه خیلی کارها کرد ، مثلا میشه رفت دنبال اون چیزی که خود آدم دوست داره و کلاس هایی شرکت کنه که بهش علاقه داره و در نهایت اون چیزی که دوست داره بشه کاری که دوست داره انجام بده پس بهش فکر کنید و از زندگیتون اون چیزی که دوست دارید بسازید .


من از دانشگاه آزاد متنفرم ، یکی از دلایلی که از دانشگاه آزاد و امثال این دانشگاها متنفرم ، بخاطر این هستش که پیشرفت رو از آدم ها میگیرن فقط هزینه ای رو میگیرن و مدرک بهت میدن و در اخر افرادی که تلاشی برای یادگیری نکردن با مدرکی که ارزشی نداره و هدفی ندارن (از این نظر که تلاشی براش نکردن و فقط مدرک گرفتن و سوادش رو ندارن) وارد جامعه میشن و مدرکهای تحصیلی زیاد میشه (اینجاست که صدای خیلی ها درمیاد و میگن کار نیست) ، الان شاید بگید ای بابا حالا مگه خودت کجا درس خوندی :) درسته منم دانشگاه آزاد هستم و بدبختانه راهی که میتونستم دانشگاه بهتری رو برم پشت سرم خراب کردم، البته این اخرین شانس من نیست به هرحال من این رو دارم میبینم از نزدیک هم دارم میبینم.

یه خاطره بد از دانشگاه آزاد شهر خودمون براتون بگم تو رشته خودم یه چیزهایی خوندم که فکر میکردم تو دانشگاه باید همه دوستانی که رشتشون کامپیوتر هستش باید بلد باشن ، تا اینکه یه روزی وارد یکی از کلاس های ارشد شدم و مشتاقانه فکر میکردم باید چی باشه از شانس من وقت کنفرانس بود، خب منم رفتم ته کلاس نشستم و گوش دادم و از خجالت اب شدم :) دوست ارشدیمون نه عنوان چیزی که میگفت با مطلبی که تو پاور پوینت بود مطابقت داشت و غیر این تک تک مطالبش اشتباه بود (از همه این ها بدتر استاد تشویقش کرد که کنفرانسش خوب بوده) و یا کنفرانس بعد از اون یه دوست دیگری اومد و مقاله زبان اصلی که داده بود بیرون براش ترجمه کنن رو از روش میخوند کاملا مطلب رو کپی پیست کرده بود تو پاورپوینت با خودم گفتم الان پی دی اف رو میاورد میخوند بهتر بود چه فرقی میکرد اصلا مفهوم پاورپوینت و نحوه ارائه هم کسی بلد نبود. وقتی یادم میفته از خودم خجالت میکشم که چرا واقعا چرا خواستم وارد دانشگاه آزاد بشم . بدتر از همه اینها تا الان در دانشگاه آزاد شهر خودم دختری که رشتش کامپیوتر باشه و بتونه ویندوز رو نصب کنه رو ندیدم ناراحت کننده ترین  قسمتش رو میشه به 11 نفرشون که همه خواستن باهم یه ویندوز رو لپتاپ نصب کنن و نتونستن اشاره کرد (این بخاطر این هستش همه بخاطر مدرک اومدن و علاقه ای اصلا به کامپیوتر ندارن) ... پسرها هم همینطور هستن غیر از سه نفرشون که میشناسم بقیه یا کپی پیست میکنن و یا کلا بخاطر فرار از سربازی و یا فقط مدرک اومدن و البته خیلی هاشون هم به سختی میتونن کامپیوتر روشن کنن. خوبی دانشگاه آزاد اینجاست پولشون رو میگرن و در اخر مدرک میدن بهت و سواد داشته باشی یا نداشته باشی براشون مهم نیست مهم پولی هستش که میخوان :) ادم افسرده میشه . 


این یه خاطره کوتاه بود که امیدوارم هیچوقت و هیچکس در هیچ جایی تجربش نکنه.

مطالب بالا رو گفتم که شاید بهتر بتونید به خودتون و آینده ای که میخواید فکر کنید. و اگه قرار هستش درس بخونید درست بخونید تا بهترین دانشگاه قبول بشید و به بهترین ها برسید.

اگه پست " فرار از تنبلی ، نکات کنکوری و  توسعه مهارت یادگیری " نخوندید، حتما قسمت مربوط به اقای شعبانعلی رو بخونید و لینک مطالبی که از وبلاگ ایشون قرار دادم واقعا مفید هستش.